فشار آمریکا بر پاکستان، ائتلافهای منطقهای ایران، روسیه، چین، هند، پاکستان و افغانستان تغییر خواهد داد.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: به فاصله اندکی از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و ایجاد تحولات جدید در عرصه سیاسی، استراتژی جدید وی در افغانستان کلید خورد و بر اساس آن افزایش و تقویت نیروهای نظامی در دستور کار سیاست این کشور قرار گرفت. علاوه بر تقویت نیروهای نظامی، فشار بر پاکستان نیز به عنوان بخش مهمی از این استراتژی انتخاب و مورد تأکید قرار گرفت که همین موضوع به زعم کارشناسان میتواند پیامدهای خاصی داشته باشد. از این رو در میزگردی با حضور خانم زهرا عابدی و آقای احسان تقوایینیا کارشناس ارشد ارواسیا، به بحث پیرامون پیامدهای فشار بر پاکستان و تأثیر آن بر ائتلافهای منطقهای پرداختیم.
مهمترین محورهای گفتوگو
-از دست دادن افغانستان از نظر پرستیژ برای ادعای ابرقدرتی آمریکا چالشزا خواهد بود.
– یکی از دلایلی که جنگ افغانستان طول کشیده به دلیل حمایت پاکستان از طالبان بوده است.
با استراتژی جدید آمریکا، اکنون آمریکا، هند و کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا در یک سو و روسیه، پاکستان، ایران و چین نیز در سوی دیگر این بازی قرار دارند.
– افغانستان برای رسیدن به صلح زمان زیادی در پیش دارد.
-مجموع اقدامات و تحرکات این بازیگران به ویژه با حمایت پاکستان موجب شد ترامپ متقاعد شود که باید واشنگتن نقش فعالتری در افغانستان بگیرد.
– پاکستان ادامه حمایتهای آمریکا را در گرو ناامنی در افغانستان میدید.
– روسیه ابزار زیادی برای ورود بیشتر به مساله افغانستان ندارد.
– افغانستان نیازمند حمایت نظامی بینالمللی است تا ادامه حیات داشته باشد.

برای بررسی این پیامدها و وارد شدن در بحث، ابتدا این سؤال را مطرح کردیم که:
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: علل تغییر استراتژی آمریکا در رابطه با افغانستان چه بود؟ آیا این سیاست برگرفته از مسائل حزبی آمریکا یعنی سیاست های متفاوت دموکرات ها و جمهوری خواهان است و هدف آمریکا از اتخاذ این استراتژی چیست؟
آقای تقوایینیا به عنوان اولین پاسخگو ضمن اشاره به دلایل داخلی، عوامل خارجی را عامل اصلی تحولات صورت گرفته در افغانستان دانستند و عنوان نمودند:
تقوایینیا: من فکر میکنم تغییر استراتژی آمریکا در افغانستان هم دلایل داخلی داشته است و هم خارجی. در زمینه دلایل داخلی طبعاً تفاوت دیدگاههایی بین دموکراتها و جمهوری خواهان وجود دارد و دو حزب بعضاً از استراتژیها و تاکتیکهای مختلفی برای رسیدن به منافع ملی آمریکا استفاده کردهاند. هرچند ترامپ را نمیتوان به طور کامل در چارچوب جمهوری خواهی قرار داد؛ اما طبعا دیدگاههای وی با اصول تهاجمی جمهوری خواهان تطابق بیشتری دارد. هرچند هدف استراتژی ترامپ همانند اوباما تحمیل طالبان به مذاکرات صلح است؛ اما تفاوت این است که ترامپ اعلام کرده است تاریخ خروج را مشخص نمیکند.

اما دلایل خارجی را شاید بتوان مهمتر تلقی کرد. ناتوانی دولت وحدت ملی افغانستان برای تامین امنیت یکی از مهمترین دلایلی است که آمریکاییها را قانع به تغییر استراتژی کرده است. از دست دادن افغانستان از نظر پرستیژ برای ادعای ابرقدرتی آمریکا چالشزا خواهد بود. افغانستان بعد از سالها حضور نیروهای خارجی و به خصوص آمریکایی هنوز نتوانسته است امنیت را در این کشور تأمین کند و به صورت مکرر شاهد بی ثباتی و ناامنی هستیم. از مجموع ۴۰۷ شهرستان افغانستان، ۲۵۸ شهرستان تحت کنترل دولت افغانستان، ۳۳ شهرستان تحت کنترل مخالفان مسلح و در ۱۱۶ شهرستان نیز درگیری در جریان است.
به طوری که مشاهده میشود دولت افغانستان روز به روز کنترل و نفوذ بر این کشور را بیشتر از دست میدهد، بنابراین آمریکا نمیتوانست دست روی دست بگذارد. البته باید این نکته را نیز مدنظر قرار داد که از نظر ترامپ و استراتژیستهای نزدیک به وی اصولاً مشخص کردن تاریخ خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در دوران اوباما اشتباه بوده است.
اما خانم عابدی با مرتبط دانستن استراتژی جدید آمریکا با سیاست آمریکا در آسیا، بر این باور است که:
نقش فعال چین و روسیه، عاملی در طرح استراتژی جدید
عابدی: استراتژی آمریکا در افغانستان را باید بخشی از سیاست آمریکا در آسیا دانست. از سوی دیگر آنچه موجب توجه ناظران بینالمللی درباره راهبرد ترامپ در افغانستان شده است افزایش شمار نیروها است. در دوره ریاستجمهوری اوباما تصمیم بر کاهش نیرو بود، اما مجموع عوامل داخلی افغانستان و تحولات منطقهای موجب شد ترامپ متقاعد شود که آمریکا باید نیروها در افغانستان را افزایش دهد. باید در نظر گرفت چه آمریکا تصمیم به افزایش نیرو میگرفت چه کاهش نیرو، پیمان استراتژیک آمریکا و افغانستان به قوت خود باقی بود و پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان نیز به فعالیت خود ادامه میداد.

به نظر بنده مدتی که به نظر رسید آمریکا در افغانستان دچار انفعال شده بازیگران منطقهای دیگر از جمله چین و روسیه نقش فعالتری به خود گرفتند. مجموع اقدامات و تحرکات این بازیگران به ویژه حمایت پاکستان موجب شد ترامپ متقاعد شود که باید واشنگتن نقش فعالتری در افغانستان بگیرد. به نظر بنده دولت افغانستان و لابیهای افغان در آمریکا نیز نقش مهمی ایفا کردند.
در ادامه این سؤال مطرح شد که: در این استراتژی موضوع پاکستان، به عنوان یکی از محورهای مهم مورد تأکید قرار گرفته، این موضوع چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور با افغانستان و آمریکا خواهد داشت؟ به عبارتی، واکنش پاکستان به این استراتژی چه خواهد بود؟ به طور کلی دلیل اهمیت پاکستان و فشار بر آن از سوی آمریکا چیست؟
تقوایینیا : قطعا پاکستان را میتوان یکی از محورهای اصلی استراتژی جدید امریکا در افغانستان دانست. نکته مهم در استراتژی جدید آمریکا در افغانستان تأکید زیاد بر کشور هند است و این بزرگترین خطر برای پاکستان است. بسیاری از ناظران بر این باورند که یکی از دلایلی که جنگ افغانستان طول کشیده به دلیل حمایت پاکستان از طالبان بوده است. میتوان فشار به پاکستان را از این بعد نگاه کرد که آمریکا فکر میکند جنگ افغانستان به این دلیل طول کشیده که پاکستان به طور عمده از طالبان حمایت میکند و قول داده در صورت کمک دست از حمایت بردارد ولی این اتفاق نیفتاد و همین عاملی شد برای شکست آمریکا در افغانستان و متحمل شدن هزینههای زیاد. البته در طول دوران، حمایتهای آمریکا از پاکستان کاهش یافته است به خصوص در زمینه کمکهای نظامی که قطعاً این عامل یکی از دلایل اصلی نارضایتی آمریکا از پاکستان است. در زمینه واکنش پاکستان به نظرم این کشور دست به دو سیاست خواهد زد:
از یک طرف آنها حمایت از طالبان را افزایش میدهند تا بتوانند از طریق این ابزار بار دیگر آمریکا را مجبور به مذاکره و رایزنی کنند و از طرف دیگر سعی میکنند با نزدیکی به کشورهای منطقه نظیر ایران، چین و روسیه زیانها را جبران کنند. در هر حال امروزه روابط پاکستان و امریکا به خوبی گذشته نیست. پاکستان امروز به جز نقشی که در افغانستان میتواند برای آمریکاییها داشته باشد، از جهات دیگر تقریبا اهمیت چندانی برای آمریکا ندارد. به همین دلیل پاکستان امروز به جای فکر کردن به روابط ویژه با آمریکا، به فکر گسترش روابط با کشوری مثل چین است و پیشرفتهای خوبی نیز در روابط خود با روسیه ایجاد کرده است.
این که پاکستان چرا برای آمریکا دارای اهمیت است نیز به این بر میگردد که در پرونده صلح طالبان با دولت افغانستان، مهمترین مشکل آمریکا، همان کسی است که شریک و هم پیمان این کشور در مبارزه با تروریسم میباشد. برای حل پرونده جنگ افغانستان آمریکا ناگزیر است به شریک خود یعنی پاکستان مراجعه کند. در این زمینه البته برخی بر این باورند که اهمیت پاکستان برای آمریکا بیشتر مربوط به زمانهای گذشته است. ..
به طور مثال در طول جنگ سرد ، پاکستان شریک راهبردی آمریکا برای سد کردن راه نفوذ شوروی سابق به آبهای گرم جنوب بود. بعد از پایان جنگ سرد، پاکستان با بیاعتنایی آمریکاییها مواجه شد و این بیتوجهی تا زمان حمله شوروی سابق به افغانستان ادامه یافت.
تدوام حمایت آمریکا از پاکستان در گرو ناامنی افغانستان
عابدی: در رابطه با این سؤال، باید توجه شما را به این نکته مهم درباره سیاست پاکستان در رابطه با آمریکا و افغانستان جلب کنم که اسلام آباد در بیش از دو دهه گذشته همواره بازی دوگانهای در موضوع افغانستان با آمریکا داشت.
نیاز آمریکا به پاکستان چه در زمان مقابله با شوروی در افغانستان و چه پس از واقعه یازده سپتامبر و حمله به افغانستان و بعد از آن حمایت لجستیکی از نیروهای بینالمللی در افغانستان، موجب شده بود که اسلام آباد از واشنگتن امتیازهای زیادی دریافت کند.
اما در عین حال پاکستان ادامه این حمایتها را در گرو ناامنی در افغانستان میدید. بر این اساس نیز حمایت پاکستان از طالبان همچنان بعد از سقوط طالبان در افغانستان و در دوران جنگ آمریکا در افغانستان ادامه داشت. البته همه نکات با مفروض قرار دادن این نکته است که صداقت آمریکا در امر دولتسازی و تامین ثبات و امنیت افغانستان را بپذیریم- به نظر بنده در این مورد شبهاتی وجود دارد. در واقع به نظر بنده آمریکا در دو دهه گذشته با علم به بازی دوگانه پاکستان به حمایت خود از اسلام آباد ادامه داد، چون از سوی دیگر ناامنی در افغانستان را نیز برای تامین برخی اهداف خود لازم میدید.
آنچه در این یک سال اخیر موجب خشم آمریکا و حالا تهدید پاکستان شده است، تلاش پاکستان برای وارد کردن بازیگران دیگر به این بازی یعنی چین و روسیه بود. در واقع این بخش از بازی پاکستان برای واشنگتن پذیرفتنی نبود؛ اما در کل باید به این نکته توجه داشت که نیاز آمریکا و پاکستان بهم متقابل است. مگر اینکه چین بتواند تضمینهای بیشتری به اسلام آباد بدهد و بتواند پاکستان را بطور کلی از حمایتهای مالی آمریکا بینیاز سازد. شاید به شکل انتزاعی بتوان دلایل زیادی برشمرد که چین دلایل کافی برای این اقدام را داشته باشد؛ اما به نظر بنده با توجه به رویکردهای منطقهای چین در این باره باید تردید داشت. به عبارت دیگر به نظرم پاکستان بار دیگر تلاش خواهد نمود رضایت آمریکا را تامین کند. یکی از تاکتیکها در این باره تلاش اسلام آباد برای نزدیک ساختن طالبان و آمریکا به میز مذاکره خواهد بود، احتمالا
تقوایینیا :
در تایید صحبتهای خانم عابدی باید عرض کنم که پاکستانیها معمولاً یکی از سیاست مدارترین افراد را در اختیار داشتهاند و همواره با ابتکارات خود توانستهاند منافع این کشور را به صورتی صحیح تأمین کنند. با وجود محدودیتهای زیاد در پاکستان اما سیاستگزاران این کشور از زمان استقلال تاکنون توانستهاند به نحوی دقیق منافع کشو رر را به پیش ببرند.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: بر اساس این گفتهها، شما شکل ائتلاف منطقهای را چگونه ارزیابی میکنید؟ به عبارتی این شرایط چه کشورهایی را متحد و به هم نزدیک میکند؟ البته هر دو اشاره ای به اتئلافهای منطقهای (چین و پاکستان) قبل از اتخاذ استراتژی جدید داشتید. این روند را بعد از تحولات صورت گرفته چگونه میبینید؟
تقوایینیا :
در پاسخ به این سوال باید گفت همان طور که سیاست بینالملل همواره در حال تکامل است، بازیهای کشورها در صحنه جهانی نیز دچار تغییر و تحولاتی میشود. مهمترین نکته در این است که اتحاد و ائتلا ها در منطقه تا حدودی در حال تغییر است.
به عبارتی دیگر بازی سیاسی در آسیا در حال تغییر است و این امر بدین دلیل است که تنها مکانی که به صورت بالقوه در آن این احتمال وجود دارد که چالشی جدی در برابر هژمون نظام جهانی (و به تعبیری هژمون نیمکره غربی) ایجاد شود از این مکان است و این چالش چین است. نکته دیگر در این زمینه این است که پاکستانی که زمانی متحد نزدیک به آمریکا بود اکنون روابط استراتژیک با چین دارد و چینیها سرمایهگذاریهای بسیار گستردهای در پاکستان انجام دادهاند (بالای ۶۰ میلیارد دلار) و در بحث یک کمربند-یک جاده نیز نیازمند همکاری اسلام آباد هستند. زمانی هند متحد نزدیک به روسیه بود؛ اما به نظر میرسد با وجود احتیاط روسها در این رابطه، آنها در حال مستحکم کردن مناسبات با اسلام آباد هستند. به طور کلی میتوان بازی جدید را این گونه ترسیم کرد که آمریکا، هند و کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا در یک سو و روسیه، پاکستان، ایران و چین نیز در سوی دیگر این بازی قرار دارند. ذکر این نکته نیز بدیهی است که عمده کشورهای منطقه شرق و جنوب شرق آسیا با چین دارای مشکل و اختلاف نظر و همچنین مشکلات ارضی و مرزی هستند. بنابراین طبیعی است که به سمت ائتلافهایی مخالف چین بپیوندند.
بدون تردید این نشان از تغییر بازی در منطقه دارد. خوب از نظر آمریکا احتمالا هند بسیار بهتر می تواند به مقابله با چین بپردازد در شرایطی که پاکستان مهمترین متحد چین است.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: البته برخی معتقدند چین با آمریکا همکاری امنیتی دارد و چینیها هیچگاه از طریق حمایت از تروریستها، روابط خود با آمریکا را به هم نمیزنند.
تقوایینیا: بله درسته. دو کشور رابطه بسیار نزدیکی دارند اما اختلاف نظرهای گستردهای نیز دارند. کره شمالی دریای جنوبی چین و احتمال چالشآفرینی چین برای امریکا مهم هست؛ اما قطع در مقطع کنونی هر دو طرف تلاش دارند تا با حفظ وضع موجود به تامین منافع بپردازند به خصوص چینیها که ادامه پیشرفت اقتصادی را در آرامش می بینند.
عابدی: با تشکر از نکات ارزشمندی که آقای تقوایینیا فرمودند. به نظر من چنانچه ایشان گفتند یکی از سناریوها شکل گیری ائتلافهای جدید منطقه با محورهای مذکور است؛ اما به نظر بنده شکلگیری این ائتلافها با چالشهایی روبروست. یکی از مهمترین چالشها از نظر ایران این است که دولت افغانستان خواستار حمایت آمریکاست و از سوی دیگر ایران به دلیل روابط گسترده نزدیک با دولت افغانستان، علاقمند است وارد ائتلافی بدون حضور افغانستان، نگردد. ضمن اینکه هر کدام از بازیگران دیگر که در ائنلافهای مذکور در این سناریو از آنها یاد میشود مسایل گوناگونی دارند که تمرکز آنها بر موضوع افغانستان را کم میکند. مساله افغانستان بیش از آنکه مساله قدرتها باشد مساله همسایگان است. از سوی دیگر چین در یک سال گذشته نشان داده است که به رغم چین ستیزی دولت جدید آمریکا، علاقهای به تشدید تنشها با واشنگتن ندارد.
تقوایینیا: البته من عرض کنم خدمتتون که منظور بنده تغییر بازی در کل قاره آسیا است و این بازیها و جبههبندی ها نه حول محور افغانستان است.
عابدی: متشکرم از توضیحتان. در کل یک سناریو مطرح از سوی ناظران همین است که شما فرمودید.
عابدی:
ضمن اینکه به نظر بنده در سالهای پیشرو روسیه هم مسایل گوناگون داخلی، در قلمرو شوروی سابق و در رابطه با آمریکا خواهد داشت که مانع از ورود مناقشهآمیز این شور به مساله افغانستان میشود. مگر اینکه سیاست گذشته خود را در مورد افغانستان ادامه دهد. اگر چه در سند تدبیر سیاست خارجی روسیه تأکید ویژه بر افغانستان شده است. در کل به نظر میرسد روسیه ابزار زیادی برای ورود بیشتر به مساله افغانستان ندارد. در کل در حول محور افغانستان به نظرم رقابت وجود دارد؛ اما رقابت مناقشه آمیز شکل نخواهد گرفت مگر اینکه آمریکا بهرهبرداری نظامی بیشتری از پایگاههای خود در این کشور علیه امنیت کشورهای همسایه به ویژه چین کند که چنین امری فعلا ممکن نیست. یادآوری میکنم قبلا هم ذکر کردم به نظرم پاکستان تلاش خواهد کرد با آمریکا وارد گفتگو و همکاری دوباره شود.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: در این مورد اخیراً نشست سه جانبهای هم میان آمریکا پاکستان و افغانستان برگزار و طرفین بر ایجاد همکاری و مذاکره تأکید کردند.
تقوایینیا : چند نکته کوتاه دارم اگر اجازه دهید
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: خواهش میکنم، بفرمایید
نخست این که وقتی ما از سناریوها صحت میکنیم قطعا نگاهمان به آینده است. مثلاً وقتی میگوییم چین برای آمریکا چالشزا خواهد بود مربوط به سالها و شاید حتی دهههای آتی بدانیم. کره شمالی شریک استراتژیک چین است و آمریکا هرچه توان داشته باشد، نمیتواند این مشکل را حل کند و قطعاً پشت این امر چین است. تایوان موضوع دیگری است که بر اساس عقیده بسیاری از کارشناسان موضوعی اختلافی بین آمریکا و چین باقی خواد ماند. اختلافهای چین با دولتهای همسایه که از قضا همگی با آمریکا متحد هستند را نیز نباید دست کم گرفت. با این حال من هم با شما موافقم که در حال حاضر هم روسیه دارای چالشهای داخلی و امنیتی زیادی است و هم چین علاقهای به اختلافنظر با آمریکا ندارد. درباره افغانستان نیز شخصاً تردید ندارم تا زمانی که موافقت پاکستان جلب نشود صلح در افغانستان شکل نخواهد گرفت. سیاست پاکستان در مدرسههای دینی و ایجاد طلبهها (طالبان) تاثیرات خود را دارد.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: با توجه به صحبتهایی که فرمودید و سناریوهای محتمل، بهترین موضعی که پاکستان میتواند از نظر سیاسی در برابر تحولات جدید اتخاذ کند یا بهترین گزینه و اقدام سیاسی پاکستان، از نظر شما چیست؟
تقوایینیا: به نظر من فعال کردن سیاست خارجی حول محورهای منطقهای میتواند کار ساز واقع شود. مذاکرات همزمان با کشورهای چین، روسیه، ایران و افغانستان از یک سو و گفتگو با آمریکا از سوی دیگر میتواند راهکارهای جدیدی را برای این کشور مشخص کند.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: و به نظر هم میرسد سیاست این کشور در همین راستا بوده.
تقوایینیا: بله، دقیقا
نیاز آمریکا به پاکستان، برگ برنده اسلام آباد
نکته دیگر این که بیشترین حساسیت پاکستان در زمینه سیاست خارجی بر روی کشور هند است. این در حالی است که استراتژی جدید آمریکا تاکید زیادی بر همکاری با هند دارد و این اسلام آباد را نگران میکند. روابط هند و آمریکا در دوران مودی به شدت بهبود پیدا کرده و هندیها در حال افزایش حضور در افغانستان هستند. با همه اینها باز هم باید گفت که آمریکا نیازمند پاکستان است و همین برگ برندهایست برای اسلام آباد
آمریکا اکنون در افغانستان در وضعیتی قرار گرفته، که نه توان پیروزی قاطع بر مخالفان دولت کابل را دارد و نه میتواند بعد از پانزده سال تحمل مصارفی سنگین در افغانستان بدون هیچ دستاوردی، از این کشور خارج شود و همه چیز را به حال خود رها کند. آمریکا به شدت، نیازمند راهحل آبرومندانه برای بحران افغانستان است. پاکستانیها که به خوبی از نیازهای آمریکا به خود خبر دارند و حوصله فراوان در این بازی سیاسی، ضمن پاسخگویی به اتهامات آمریکاییها بر فعالیتهای آشکار خود از جمله عملیات علیه تروریستها تاکید میکنند. آمریکا برای تداوم حضور در افغانستان نیازمند مسیر پاکستان برای تدارک نیروهایش است. انتخاب مسیرهای جایگزین از طریق شمال افغانستان، خصوصاً پس از بحران اوکراین، برای آمریکا مقدور، مطمئن و مقرون به صرفه نیست. پاکستان نیز با داشتن اقتصادی ضعیف و همسایهای قوی نظیر هندوستان نیازمند داشتن رابطهای مناسب با آمریکاست، بنابراین هیچگاه و در هیچ دعوایی به اصطلاح تا آخر خط نخواهد رفت. بهترین گزینه پاکستان همچنان حمایت از طالبان است، چرا که بعید به نظر میرسد دولت افغانستان بتواند امنیت را در کشور تامین کند؛ بنابراین پاکستان با ابزار طالبان میتواند به اهداف خود برسد. به طور خلاصه اقداماتی پاکستان انجام میدهد از این قرار است: حمایت بیشتر از طالبان، تلاش برای مذاکره با آمریکا و افزایش رایزنیهای منطقهای.
عابدی:
با بخشی از فرمایشات آقای تقوایی که درباره نیاز مقابل پاکستان و آمریکاست کاملا موافقم. از طرفی پاکستان بزرگترین متحد آمریکا در خارج از ناتو است و حمایت لجستیکی نیروهای آمریکایی که قرار بر افزایش آنهاست بدون رابطه با پاکستان دشوار خواهد بود. از سوی دیگر قطع حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا برای پاکستان و یا تحریمهای اقتصادی علیه اسلام آباد که از پیامدهای احتمالی تشدید تنشها بین پاکستان و آمریکاست چیزی نیست که اسلام آباد بتواند افزون بر مشکلات سیاسی-اقتصادی و امنیتی تحمل کند. به نظر بنده تشدید تنشها بین پاکستان و آمریکا نه تنها به نفع هیچ کدام از آنها نیست، بلکه به نفع منطقه به ویژه ایران به دلیل همجواری نیست. تشدید تنشها بین آمریکا و پاکستان یعنی بیثباتی سیاسی و ناامنی در این کشور، که تجربه نشان داده خیلی هم سریع به استانهای همجوار ایران با پاکستان سرایت میکند. در واقع به نفع ایران نیز است که از تشدید تنش بین افغانستان و پاکستان جلوگیری کند و ابتکاری برای حل و فصل اختلافات همسایگان شرقی خود بیابد. چون یکی از عوامل تشدید تنش بین پاکستان و آمریکا نیز فشار کابل بر واشنگتن در این باره است. این در حالی است که تأمین امنیت افغانستان بدون تامین امنیت پاکستان ممکن نیست. در کل به نظرم به همین دلایل، علاوه بر تمایل به روابط حسنه با هر دو کشور همسایه خود علاقهای به شکل گیری ائتلاف های مناقشه آمیز بر سر مساله افغانستان ندارد.
از طرف اسلام آباد هم به نظر میرسد پاکستان بر مجموع پیامدهای ناگواری که تشدید تنشها برای این کشور رقم میزند آگاه است. اظهارات مقامات پاکستان در مجمع عمومی سازمان ملل نیز حکایت از تمایل این کشور بر دیپلماسی و حمایت از راهکارهای سیاسی برای بحران های جدید در حول و حوش مثلث افغانستان و پاکستان- آمریکا دارد.
گروه سیاستگزاری عمومی ایران: و در نهایت اینکه، آیا این استراتژی (با توجه به شرایط به وجود آمده و سناریوهای احتمالی) و به خصوص رویکرد فشار بر پاکستان، در نهایت باعث ایجاد امنیت در افغانستان و منطقه خواهد شد؟ به عبارتی میزان شکست و موفقیت این استراتژی را تا چه اندازه محتمل ارزیابی میکنید؟
روند سخت و پیچیده صلح و امنیت در افغانستان
تقوایینیا: به نظر من ایجاد امنیت در افغانستان خیلی سخت است، چرا که گروه ها و کشورهای عمده درگیر در این مساله اختلاف نظرهای عمیقی با یکدیگر دارند. به طور مثال علاوه بر طالبان به عنوان مهمترین مخالف مسلح دولت افغانستان، گروههای زیادی در این کشور در حال رقابت هستند. در حال حاضر در درون دولت افغانستان چالشی به نام ائتلاف برای نجات افغانستان شکل گرفته است، ائتلافی که معتقد است رئیس جمهوری با همکاری حکمتیار اختیارات را از اقوام (ازبکها و هزارهها و تاجیکها) گرفته است افغانستان برای رسیدن به صلح زمان زیادی در پیش دارد و به این سادگیها صلح در این کشور محقق نخواهد شد. به همه اینها باید مشکل جدید داعش را نیز اضافه کرد، هرچند معتقدم این گروه در افغانستان چندان، زمینه رشد و نمو ندارد؛ اما ممکن است با همکاری برخی کشورها دست به اقداماتی بزند. همین ترس از داعش باعث شده است که مثلاً کشوری مانند روسیه با طالبان مذاکره کند. همچنین باید گفت کشورهای منطقه نمیتوانند و نمیخواهند افزایش حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان برای آنها چالشآفرین باشد در نتیجه هر اقدامی را برای شکست آمریکا به کار خواهد گرفت.
چین و پاکستان دل خوشی به حضور هند در افغانستان ندارند. روسیه نگران افزایش حضور نیروهای آمریکایی و احتمالاً دائمی شدن حضور آنها در افغانستان است و ایران نیز نگران است حضور این نیروها در شرق برایش ایجاد مشکل کند. بنایراین هره کشور تلاش خود را برای شکست استراتژی آمریکا به کار خواهند بست هرچند با احتیاط. بنابراین دو عامل داخلی (تعارض شدید بین دولت و گروهها در افغانستان) و خارجی ( منافع متعدد بازیگران) باعث میشود تا نتوان چشم انداز مساعدی را برای استراتژی جدید امریکا متصور بود.
عابدی: من فقط تاکید دارم باید نگاه ایدئولوژیک به استراتژی آمریکا در افغانستان نداشت. افغانستان نیازمند حمایت نظامی بینالمللی است تا ادامه حیات داشته باشد. تنها بازیگری که توانایی این حمایت را داشته آمریکاست. خروج کامل آمریکا از افغانستان میتواند همان پیامد را رقم بزند که در عراق رخ داد. در واقع به نظر بنده حضور نظامی آمریکا به شرط پایبندی دولت افغانستان به حسن همجواری با همسایگان از جمله ایران به نفع امنیت منطقه است. اگر همسایگان افغانستان نیز علاقمند باشند بحران عراق و همسایگانش برای این کشورها تکرار نشود، نباید وارد مناقشه و رو در رویی با این استراتژی شوند بلکه باید از راهکار سیاسی برای ثبات در صلح و ثبات افغانستان و تقویت دولت مرکزی در این کشور حمایت کنند تا بهانهها برای دخالت خارجی در افغانستان از بین برود.
تقوایینیا : البته منطور من از این که کشورهای منطقه تلاش میکنند این استراتژی به شکست بینجامد، بدین معنی نیست که این اقدامی صحیح است؛ اما واقعیت این است که کشورها و دولت ها همیشه با عقلانیت رفتار نمیکنند. همچنین در برخی کشورها گروههایی مستقل از دولت دست به اقداماتی میزنند که زیان زیادی برای کشور ایجاد میکند.
گفت و گو: زهرا سعیدی، عضو گروه سیاستگزاری عمومی ایران
بازنشر این مطلب، با ذکر منبع “سیاستگزاری عمومی ایران” بلامانع است