وضعیت اضطراری نشان میدهد که یک فاجعه اجتماعی یا طبیعی، نظم مدنی را به چالش کشیده یا برافروخته است. در حالت اضطراری، عملکرد عادی دولت معمولا در پاسخ به شرایط اضطراری، معلق است.
شورای شهر لس آنجلس، در پاییز گذشته (۲۰۱۶)، در مورد بیخانمانی در لس آنجلس وضعیت اضطراری اعلام کرد. گرچه شهردار، اریک گارچتی، وقتی بودجه پیشنهادی خود را یک هفته پیش از آن منتشر نمود، هزینههای برنامههای بیخانمانی را تا ۱۰۰ میلیون دلار در سال آینده افزایش داد.
آنچه که در رابطه با بیخانمانی میتوان گفت این است که این وضعیت به دلیل سیاستگزاری ضعیف به وجود آمده است. بنابراین راهحل برای آن باید فراتر از اعلامیهها یا بودجهها باشد و مستلزم تغییر در ارزشهایی است که سیاستهای ما را تشکیل میدهند.
ضعف در آینده نگری موجب افزایش آمار بی خانمان ها شده است. این موضوع همچنین بر تعداد طرفداران نئولیبرالیسم و حمایت کنندگان سیاست مسکن و خانهداری در چارچوب قانون افزوده است. البته خانهداری به شرطی حاصل میشود که تجدیدنظری درباره بی خانمانها صورت گیرد و حیات مجددی به حامیان آنها الحاق شود. با این حال ما زمانی اعتراض خود نسبت به بی خانمانی را بروز میدهیم که دلیلش گرانی خانه و افزایش روز به روز قیمت خانههاست.
اقتصاد نئولیبرال و ارزشهای سیاسی آن خواهان حذف قوانین محدود کننده آزادی بازار فروش و ثروت فردی است و کارآفرینی توسط دولتها را امری باطل میخواند و آن را زیر پا میگذارد. در لس آنجلس، اولویت قرار دادن عدهای خاص، توانایی ما برای تشخیص نیازهای افراد مستمند را مختل کرده است.
از سال ۲۰۰۸ بودجه فدرال مساکن ارزان قیمت در کالیفرنیا اصلاح شده است. سرمایهگذاری سالانه از ۲.۶ میلیارد دلار به ۸۰۷ میلیون دلار رسیده است که کاهش ۶۹ درصدی دارد. در لس آنجلس ۲۶ میلیون دلار صرف مسکن ارزان قیمت میشود، در مقایسه با ۱۰۸ میلیون دلار که قبل از سال ۲۰۰۸ اختصاص یافته است.
در همین حال، از سال ۲۰۰۰، اجاره ۲۲ درصد افزایش یافته است، در حالی که درآمد متوسط ۸ درصد کاهش یافته است. حتی اگر شهر موفق به جمع آوری پول برای برنامههای بیخانمانی شود، کار چندانی از پیش نمیبرد.
در این شهر، بیخانمانی به طور عمده به عنوان یک مشکل نیاز به مهار دیده میشود. محلات فقیرنشین یا حلبی آبادها به دلیل تمایل جمعی ما به منحرف کردن افکارمان، یعنی تعیین محدوده فضایی که در آن گروههای نامطلوب جمع هستند، وجود دارد. این روند تنها به دلیل گسترش مناطق پرجمعیت حلبی آباد تشدید شده است.
ما پلیس مان را با محدود نگاه داشتن این گروههای نامطلوب به کار میگماریم. بیخانمانها را به خاطر جرایم جزئی مانند راه رفتن و زباله ریختن با هدف و امید بازدارندگی از جنایات بزرگ جریمه میکنیم. با این حال اغلب جریمههای پرداخت نشده به بهانههایی تبدیل میشوند که منجر به زندان و از دست دادن دسترسی به خدمات حمایتی میشود.
در حال حاضر افسران و مأموران، کمپهای زندگی بیخانمانها را که نسبت به چهارسال قبل ۸۵ درصد رشد داشته است، جمع آوری و منحل میکنند. هر انسان بیخانمان تنها میتواند به اندازه ۶۰ گالن (چیزی به اندازه یک سطل زباله) از داراییهای خود را در گوشه و کنار خیابان مستقر سازد. فقر بیخانمان هارا دربدر کرده و آنها را برای بازیابی اندوختههایشان به این سو و آن سو جا به جا میکند (مکانهایی مانند محل زندگی زاغه نشینان).
مأموران اجرای قانون، مشکل نیستند. ما با برخی از پلیسهای واقعاً مراقب و نگران در این جامعه کار میکنیم. مشکل آن ارزشهایی است که سیاستگزاری به وجود میآورد و ماموران باید آن را اجرا کنند. اداره پلیس لس آنجلس به مدت یکسال با صرف ۸۷ میلیون دلار، به ما امکان داد که افکارمان را که نسبت به بیخانمانی منحرف سازیم.
برخی معتقدند که فشار جهت انتفال افراد بیخانمان به محلههای فقیرنشین به آنها اجازه میدهد منابعی را که دیگر در دسترس نیستند دریافت کنند؛ اما هدایت غیرقانونی به محلههای فقیرنشین و یا محلههایی که فرد در برابر توسعه ناخواسته مقاومت میکند، حکم بزرگی است و مجوز قانونی میخواهد. مطمئنا انتقال مردم به فضایی که با بیخانمانی پر شده و با خشونت خیابانی و مصرف مواد مخدر مسموم گشته، برنامهای مناسب برای کسانی که نیازمند هستند، نیست.
طرح شهر و شهرستان برای ایجاد مسکن بیشتر، شروع خوبی است. با این حال، مسکن، به سادگی میتواند به معنای بیاعتبار کردن در پشت درهای بسته و خارج از نظر باشد.
پیامبران در تمام سنتهای اعتقادی، جامعه را به پذیرایی و فراهم آوردن شروط رادیکال برای کسانی که توسط سیستم اجتماعی بیرون رانده شده اند، دعوت میکنند.
امروز مهمان نوازی رادیکال به معنای استقبال و خدمت به مردم در هر محله در لس آنجلس است. این به معنای مبارزه برای سیاستهایی است که اجازه میدهد افراد بیخانمان در هر کجا که باشند، احساس امنیت کنند.
برنامههای مسکن طی دهه آینده توسعه مییابد و باید از فرصتهای تازه استقبال نمود. ما باید با ساختارهای سیستمیک مخالف باشیم که نه تنها اپیدمی بی خانمان، بلکه فقر را نیز به طور کلی تحت تأثیر قرار میدهد.
به منظور اجتناب از بازسازی بستر نئولیبرال نیاز به آن خواهیم داشت که ارزشهایمان را دوباره بسازیم. اگر افراد مذهبی مایل به ریسک و صحبت کردن به عنوان پیامبران و یا پیشگامان باشند (پیامبرانی با دانش خدمات اجتماعی) ممکن است بتوانند به ساخت یک جهان زندهتر کمک کنند، جهانی که به سختی بستر سختگیرانه نئولیبرالی نیست.
جاناتان راسل
برگردان: زهرا سعیدی، کارشناس ارشد سیاستگزاری عمومی
انتشار این مطلب با ذکر نام سایت سیاستگزاری عمومی ایران بلامانع است