در انتخابات دموکراتیک عادلانه، رأیدهیها باید برای همه به صورت یکسان باشد. هنگامی که جمعیت تغییر میکنند، حوزههای رأیگیری باید مجدداً توزیع شوند، این مسئلهای پیچیده و در بسیاری از کشورها بحث برانگیز است. ریاضیدانان دانشگاه فنی مونیخ (TUM) در حال حاضر روشی را ارائه نمودهاند که به محاسبه کارآمد منطقههای رأیگیری بهینه میانجامد. هنگامی که رأی دهندگان رأی خود را به یک نامزد رای میدهند، فرض میکنند آن رأی هموزن رأی دیگران است. بنابراین، رأیدهی براساس میزان جمعیت به وضوح برابر است. اما زمانی که جمعیت تغییر کند مرزها باید دوباره تعریف شوند. استفان ورستر، استاد تحلیل سیاسی در مدرسهی سیاست عمومی باواریا در TUM تأکید میکند: یک روش مؤثر و بیطرف برای تقسیمبندی مناطق سیاسی که به نظر میرسد یک مشکل اداری است، در حقیقت اهمیت زیادی از منظر نظریهی دموکراسی دارد. پروفسور پیتر گیتزمن، رئیس بخش ریاضیات و هندسه کاربردی و ریاضیات دیجیتال در TUM با همکاران روشی پیشنهاد کردهاند، که به توزیع بهینه مرزهای منطقهای انتخابی منجر میشود و باعث ایجاد روشی کارآمد و البته بیطرفانه سیاسی در محاسبه میشود. خوشهبندی هندسی “Geometric clustering” جوامع را به خوشهها (حوزههای) بهینهای تقسیم میکند. تعریف خودسرانهی هدف برای محاسبهی (حوزهها) میتواند اصلاح شود و این روش برای بسیاری از کشورها از طریق قوانین مختلف انتخاباتی قابل اجرا میباشد. او میگوید: “راههای بیشتری برای ادغام جوامع به مناطق انتخاباتی وجود دارد.” اما با استفاده از این مدل ما میتوانیم راه حلهای کارآمدی را پیدا کنیم که در آن همه حوزههای انتخاباتی تقریبا بهطور یکسان و به یک شیوه تقسیم میشوند و هیچ مشکلی در تغییر مکان ایجاد نمیشود”. |
در انتخابات دموکراتیک عادلانه، رأیدهیها باید برای همه به صورت یکسان باشد. هنگامی که جمعیتها تغییر میکنند (جمعیت در نواحی مختلف کم و زیاد میشود)، حوزههای رأیگیری باید مجدداً توزیع شوند، این (مسئلهای) پیچیده و در بسیاری از کشورها بحث انگیز است زمانی که احزاب سیاسی تلاش میکنند تا بر تقسیم بندی مجدد تاثیر بگذارند. ریاضیدانان دانشگاه فنی مونیخ (TUM) در حال حاضر روشی را ارائه نمودهاند که به محاسبه کارآمد منطقههای رأیگیری بهینه میانجامد.
هنگامی که رأی دهندگان رأی خود را به یک نامزد رای میدهند، فرض میکنند آن (رأی) هموزن رأی دیگران است. (با رأی بقیهی مردم یک اندازه ارزش دارد). بنابراین، رأیدهی براساس میزان جمعیت به وضوح برابر است. اما زمانی که جمعیت تغییر کند مرزها باید دوباره تعریف شوند.
به عنوان مثال، ۳۴ حوزهی سیاسی برای انتخابات آیندهی آلمان تعریف شده است. این یک کار پیچیده است. در کشورهای دیگر، این فرآیند اغلب منجر به اختلافات شدید میشود. احزاب سیاسی اغلب با استفاده از مشارکت خود سعی در ایجاد مناطق سیاسی نامتناسب، شامل تعداد زیادی از افراد رأی دهنده به خود، دارند. به عنوان مثال در ایالات متحده، دولتهای ایالتی اغلب در هنگام تجدید مرزهای سیاسی برای انتخابات کنگره، از نفوذ خود سوء استفاده میکنند.
استفان ورستر، استاد تحلیل سیاسی در مدرسهی سیاست عمومی باواریا در TUM تأکید میکند: یک روش مؤثر و بیطرف برای تقسیمبندی مناطق سیاسی که به نظر میرسد یک مشکل اداری است، در حقیقت اهمیت زیادی از منظر نظریهی دموکراسی دارد. «پذیرش انتخابات دموکراتیک در معرض خطر است. هر زمان که احزاب یا افراد از این منظر بتوانند بهرهبرداری کنند. این مسئله به ویژه هنگامی که تعداد توزیع صندلیهای پارلمانی براساس میزان (این) مناطق تحت قیمومیت باشد، حائز اهمیت است. این مورد در اکثر سیستمهای انتخاباتی مانند ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه وجود دارد.
مورد آزمون: انتخابات پارلمانی آلمان
پروفسور پیتر گیتزمن، رئیس بخش ریاضیات و هندسه کاربردی و ریاضیات دیجیتال در TUM با همکاری فابیان کلم کارمند خود و همکارش Andreas Brieden، استاد آمار در دانشگاه نیروهای مسلح فدرال آلمان، روشی پیشنهاد کردهاند، که به توزیع بهینه مرزهای منطقهای انتخابی منجر میشود و باعث ایجاد روشی کارآمد و البته بیطرفانه سیاسی در محاسبه میشود.
ریاضیدانان فرضیهی خود را با استفاده از حوزههای انتخابی پارلمان آلمان مورد آزمایش قرار دادند. با توجه به قانون فدرال آلمان، تعداد حوزههای انتخاباتی در آلمان نباید بیش از ۱۵ درصد از میانگین کل باشد. در مناطقی که انحرافات بیش از ۲۵ درصد باشد، مرزهای منطقهای انتخاباتی باید تجدیدنظر شوند. در این مورد کمیسیون انتخاباتی باید از مقررات مختلفی پیروی کند: به عنوان مثال، حوزهی انتخاباتی باید در همسایگی یکدیگر باشند و نه فقط در مرزهای دولت. حوزههای انتخاباتی، به حوزههایی تقسیم شوند که هر یک مراکز رأیگیری را تشکیل دهند.
چیزی بهتر (فراتر) از قانون مورد نیاز است
پیتر گیتزمن میگوید: “راههای بیشتری برای ادغام جوامع به مناطق انتخاباتی وجود دارد.” اما با استفاده از این مدل ما میتوانیم راه حلهای کارآمدی را پیدا کنیم که در آن همه حوزههای انتخاباتی تقریبا بهطور یکسان و به یک شیوه تقسیم میشوند و هیچ مشکلی در تغییر مکان ایجاد نمیشود”.
انحراف از ۰.۳ تا ۸.۷ درصد میان حوزههای انتخاباتی نمیتواند صرفاً برمبنای تعداد رایدهندگان در ایالتهای مختلف، قلمداد شود. اما روش جدید این مشکل را برطرف میکند. گریتزمن میگوید: “روند ما نزدیک به حد نظری در هر ایالت است و ما به مراتب پایین تر از انحراف معیار ۱۵ درصد مجاز قانون است.”
امکان اجرا در بسیاری از کشورها
محققان با استفاده از یک مدل ریاضی که در گروه کاری برای محاسبهی حوزههای انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفته است، بیان میدارند که: جئومتریک (خوشهبندی) هندسی جوامع را به خوشهها (حوزههای) بهینهای تقسیم میکند. تعریف خودسرانهی هدف برای محاسبهی (حوزهها) میتواند اصلاح شود و این روش برای بسیاری از کشورها از طریق قوانین مختلف انتخاباتی قابل اجرا میباشد.
این روش همچنین برای سایر انواع مشکلات هم کاربرد دارد: برای مثال، در اجاره داوطلبانه و استفاده از مبادلات کشاورزی، برای تعیین گروههای تعرفهای مناسب برای بیمهگران و یا مدلسازی مواد ترکیبی. “Gritzmann خلاصه میکند: «با این حال، تعیین مرزهای منطقهای انتخاباتی یک برنامه بسیار ویژه است، چرا که در اینجا ریاضیات میتواند به تقویت دموکراسی کمک کند».
منبع: ساینس دیلی