The Role of Control Power in Crisis Management
دکتر حمید بهلولی
یکی از ابعاد مهم مدیریت بحران، عنصر قدرت کنترل است. کنترل سه مولفه اساسی را باید در خود داشته باشد اول تعیین استانداردها، دوم تنظیم و سنجش حدود و مرزهای بحران و حدود فعالیتهای لازم و سوم پیشگیری از فعالیتهای مخرب است و قدرت کنترل به معنی توان اجرایی کردن اثربخش این وظایف است. کنترل در نگاه مدرن از پیش از شروع بحران و پیش بینی احتمال بحران و پیش گیری از وقوع آن و کاهش ریسک بحران (Risk reduction) آغاز میشود و با انجام اقداماتی که موجب عدم وقوع بحران میشود و یا پیشگیری از اقداماتی که موجب ایجاد بحران میشود ارتباط پیدا میکند. سیستم کنترل بحران تلاش میکند اگر با همه پیشگیریهای انجام شده بحران پیش آمد ابعاد و ضایعات آن بزرگتر و ماندگارتر نشود و در قدم بعدی دامنه آن کوچکتر و آثار و ضایعات آن کمتر شده و حتی المقدور از بین برود. و مهمتر اینکه بحران بوجود آمده خود عامل ایجاد بحرانهای دیگر در حوزههای مختلف نگردد و تصمیمات بحران زا در حوزه مدیریت بحران اتخاذ نگردد. این به این معنی است که خود کنترل سیاستها و تصمیمات بحران زا در مدیریت بحران جایگاه مهمی دارد و بحران مدیریت خود نیاز به مدیریت بحران دارد. اگر چه کنترل در اینجا به معنی یک امکان سیستمیک و نه فردی است لاكن آموزشها و توانمندیهای افراد در شناخت ابعاد و کنترل بحران جزء سیستم کنترل بحران محسوب میشود. و در نهایت کنترل بحران به دو زیر مجموعه کنترل ابعاد بحران و کنترل عملیات در بحران تقسیم میشود.
طبیعی است که کنترل بحران نیازمند دو دسته از اطلاعات پیشینی و پسینی است و کنترل خوب بدون امکان دسترسی به این دو دسته از اطلاعات امکان پذیر نخواهد بود. لاكن بجز دادهای اطلاعاتی مغز افزار تجزیه و تحلیل اطلاعات و اولویتبندی اقدامات مبتنی بر آنها و تشخیص اطلاعات حیاتی از اطلاعات کم اهمیتتر خود نیازمند توان بالا و آموزشهای قبل از بروز بحران است. طبیعی است که ابزار جمع آوری دادهها و فناوریهای جدید در تجزیه و تحلیل دادهها با سرعت و دقت لازم در کارامد نمودن سیستم کنترل بحران میتواند بسیار کارساز باشد. اما این نکته را نمیتوان فراموش کرد که مدیران و سیستمهای مدیریتی که آموزشهای لازم برای کنترل بحران را فرا نگرفته باشند و تمرینات لازم را انجام ندهند در هنگام بروز بحران دچار سراسیمگی و تصمیمات هیجانی (Thrill Decisions) و بحران زا خواهند شد و سرعت واکنش درست آنها از سرعت گسترش بحران کمتر بوده و بحران وسعت غیر قابل کنترلی بخود خواهد گرفت. خصوصا انکه ۴۸ ساعت اول در کنترل بحران بسیار حیاتی و سرنوشت ساز خواهد بود. معمولا سیستمهای مدیریت غیر حرفهای در امور بحران در ۴۸ ساعت اول دچار سراسیمگی و گسست زنجیره تصمیم عاقلانه میشوند. برای تشخیص اینکه ایا کنترل اثربخشی در حال انجام است و یا کنترل خوب است نیازمند داشتن کرایتریاها و شاخصهای پیشینی است. با داشتن این شاخصها و استانداردها سیستم کنترل میتواند انحراف معیارها را کنترل کند و اشتباهات (Errors) سیستم اقدام را به حداقل برساند. یکی از معضلات کنترل ضعیف در بحران عدم شناخت و ایجاد ابعاد قرنطینه بحران است. عدم درست تخصیص منابع و اتلاف منابع محدود از دیگر معضلات کنترل ضعیف است. عدم تشخیص درست زمان موبيليزيشن و بسیج نیروها و ورود و خروج اثربخش نیروهای حرفهای و مردم داوطلب از دیگر نتایج کنترل ضعیف در زمان بحران است. نبودن گایدلاینها و راهنماهای کنترل بحران در سطوح مختلف از جمله نشانههای دیگر ضعف در کنترل است. اختلاف نظر شکننده و اتلاف زمان حیاتی در بین عوامل مدیریت بحران از عوامل بسیار خطرساز در فرایند کنترل بحران است. حال سوال این است برای داشتن سیستم کنترل بحران اثربخش چکار باید کرد؟ یکی از مهمترین نکتهها این است که قبل از شروع بحران باید به آن فکر کرد یعنی اولین اقدام برای کنترل بحران احتمال سنجی وقوع بحران تلاش برای پیشگیری از بحران و آماده بودن برای کنترل بحران است که از اولین قدمهای آن طراحی سیستم هوشمند ادغام یافته و آموزش دیدهای را برای کنترل و مدیریت بحران بصورت خوشهای در کشور با توانمندی و نظام مدیریت واکنش سریع و همراه با آموزش و تمرینهای لازم است. با توجه به اینکه چنین حجمی از نیرو را نمیتوان از سیستم توسعه کشور جدا کرد و برای دورههای بحرانی نگاه داشت میبایست از نظام ترانسفورمینگ یا تغییر وضعیت سريع وضعیت بحران_وضعیت عادی استفاده کرد اگر چه سازمانهایی که نوعا برای شرایط اورژانس و بلایا (چون اورژانس و هلال احمر و اتش نشانی و پلیس و …) هستند کماکان به ماموریتهای خود مشغول خواهند بود ولی برای شرایط بحران وسیع میبایست امکان وسعت عمل و جایگاه لازم در نظام ترانسفورمینگ را داشته باشند. کنترل چنین حجمی از عملیات قطعا نیازمند اتاق کنترل بحران با رهبران و مدیران مسلط به مدیریت بحران در حوزههای سیاسی، امنیتی ،سلامتی، مدیا، اطلاعات – مخابرات و مدیران حرفهای مربوط به نوع بحران به همرا بهرهگیری از مشاورت جامعه شناسان، قوم شناسان، علمای جغرافیا و محیط زیست و روابط بینالملل و غیره است که قبل از وقوع بحران باید برنامهریزی لازم در این خصوص به عمل آمده باشد. طبیعی است که اتاق کنترل ملی بحران میبایست شاخههای آموزش دیده و سازماندهی شده در همه استانها تا سطح شهرستانها را داشته باشد. در چنین سیستمی بسیاری از افراد در رسته مدیریتهای اداری و شهری برای دوره های بحران دارای رسته مدیریت و همکاری بحران با کد مربوطه خواهند بود که در صورت فراخوان در ماموریت دوره بحران به خدمت مشغول خواهند شد و با خارج شدن از دوره بحران به شرایط کار عادی باز خواهند گشت.
با توجه به استانداردها و گایدلاینهای چنین سیستم جامعی موضوع ترک خدمت عناصر حیاتی مدیریت بحران در زمان بحران نمیتواند پیش آید و یا توسط سیستم تحمل شود و بجای تصمیمات فردی تصمیمات سیستمیک قابل تطبیق با شرایط محیط و حساس به گیرندههای محیطی اطلاعات جایگزین میشود. یکی از مهمترین تفاوتهای نظام مدیریت بحران با وضعیت عادی سرعت واکنش و ایجاد واکنش سریع (Quick Response) است. در هندوستان از سال ۲۰۰۵ واحد فرماندهی ملی مدیریت بلایا در وزارت کشور هندوستان زیر نظر وزیر کشور که در شرایط بحران وسیع خود توسط خود نخست وزیر هدایت میشود ( زیر نظر مرکز عالی مدیریت بحران حاکمیت ایجاد شده و به وظایف مهم سیاستگزاری و برنامهریزی ارتباطات و عملیات اداره بحران تسكين اثرات بحران و تخصیص بودجه لازم و توانمند سازی سیستم کنترل بحران و ظرفیت سازی مقابله با بحران میپردازد. اگرچه از عمده بحرانهای طبیعی در هند موضوع سیلاب بوده است لاكن این اتوریتی برنامههای مدیریت بحران و راهنماهای لازم برای سطوح مختلف برای کنترل اکثر زمینههای بحرانی چون بلایای طبیعی و بلایای انسان ساز مثل آلودگیهای شیمیایی و رادیواکتیو را تهیه کرده است. چشم انداز اصلی کنترل بحران در هند ارتقای سلامت و امنیت کشور و افزایش تاب آوری جامعه هند در مقابل هر نوع از بلایای طبیعی و غیر طبیعی با توسعه استراتژیهای جامع و فعال و با استفاده از تکنولوژیهای روزامد دنیا بوده است و انرا بر فرهنگ پیشگیری و آماده سازی پیش از وقوع بحران و تسکین عوارض بحران مستقر کرده است و در این راه از تمامی سازمانهای دولتی و غیر دولتی و سازمانهای مردم نهاد استفاده میکند. قسمتی از ارتش نیز برای این منظور سازماندهی شده است. در ترکیه نیز بعد از زلزله ازمیر در سال ۲۰۰۹ رویکرد دولت از مدیریت بلایا بعد از حادثه به استراتژی جامع مدیریت و کنترل بحران تغییر یافته است و به پیش بینی و پیشگیری از بلایا و مدیریت ریسک اهمیت فوقالعادهای داده است.
این نوشتار ادامه دارد